هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و درد هجران معشوق بی وفا مینالد. او از اسارت دل در دام معشوق، از دست دادن آرامش و آبرو، و سوختن در آتش عشق سخن میگوید. با وجود رنجها، نام معشوق همواره بر زبانش جاری است و پایان این عشق را نمیداند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و مناسب مخاطبانی با درک بالاتر از احساسات پیچیده است.
شمارهٔ ۱۲۰۱
تا به کی باشد دلم در دام تو
آهوی طبع دل من رام تو
شد گرفتار این دل بیچاره ام
در سر زلفین همچون شام تو
من ندیدم در جهان ای بی وفا
جز غم و اندوه در ایام تو
نیک نامی داشتم در عافیت
در غم هجران شدم بدنام تو
گرچه بدنامم ز عشقت در جهان
روز و شب ورد زبانم نام تو
آن نگار شوخ باز از رنگ و بوی
ای دل مسکین ببرد آرام تو
تا به کی باشی چنین سرگشته حال
چون نداد از لب نگارم کام تو
دیگ سودایش بپختی سالها
سوختی لیکن نپخت این خام تو
در هوای آن نگار بی وفا
من ندانم چون شود فرجام تو
آهوی طبع دل من رام تو
شد گرفتار این دل بیچاره ام
در سر زلفین همچون شام تو
من ندیدم در جهان ای بی وفا
جز غم و اندوه در ایام تو
نیک نامی داشتم در عافیت
در غم هجران شدم بدنام تو
گرچه بدنامم ز عشقت در جهان
روز و شب ورد زبانم نام تو
آن نگار شوخ باز از رنگ و بوی
ای دل مسکین ببرد آرام تو
تا به کی باشی چنین سرگشته حال
چون نداد از لب نگارم کام تو
دیگ سودایش بپختی سالها
سوختی لیکن نپخت این خام تو
در هوای آن نگار بی وفا
من ندانم چون شود فرجام تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.