هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ضعف و نیاز خود به پناه گرفتن در سایهٔ محبت معشوق سخن میگوید. او از رنجهای عشق و بیپناهی خود مینالد و از معشوق میخواهد که به حالش ترحم کند. همچنین، از بیتأثیری آه و نالههایش در جلب توجه معشوق اظهار ناامیدی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۰۳
آمد دل ضعیف من اندر پناه تو
کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
هم در پناه زلف تو باد انتقام او
یارب به سرّ سینه مردان راه تو
آخر نظر به حال من مستمند کن
کز جان و دل منم به جهان نیکخواه تو
گر بر کنار مردم چشمم گذر کنی
باشد در آب دیده ی مردم شناه تو
دل گفت با دو دیده تو رفتی به خون من
بر خود نمی توان که ببندم گناه تو
ور نیست باورت که تو با من چه کرده ای
باشد سرشک چهره ی زردم گواه تو
ای دل ز آه و ناله ی بی حاصلت چه سود
در وی اثر نمی کند این سوز و آه تو
کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
هم در پناه زلف تو باد انتقام او
یارب به سرّ سینه مردان راه تو
آخر نظر به حال من مستمند کن
کز جان و دل منم به جهان نیکخواه تو
گر بر کنار مردم چشمم گذر کنی
باشد در آب دیده ی مردم شناه تو
دل گفت با دو دیده تو رفتی به خون من
بر خود نمی توان که ببندم گناه تو
ور نیست باورت که تو با من چه کرده ای
باشد سرشک چهره ی زردم گواه تو
ای دل ز آه و ناله ی بی حاصلت چه سود
در وی اثر نمی کند این سوز و آه تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.