هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از جفاهای معشوق و وفاداری خود میگوید و بیان میکند که با وجود همه سختیها، هنوز به عشق و بوی زلف معشوق دل بسته است. همچنین از حسودان و رفتارهای ناخوشایند معشوق شکایت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عاشقانه و استفاده از اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند جفا و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۲۱۱
بردی دل من به چشم و ابرو
خون کرده ز دیده ایم در جو
بردیم جفا بسی ز دستت
ای مونس جان به قول بدگو
کردیم وفا به هرچه گفتیم
جز جور نکرد آن جفا جو
بی دوست نکرد دیده ی من
ای جان جهان نظر بهر سو
من بنده باد صبحگاهم
تا از سر زلف عنبرین بو
بویی به مشام ما رساند
تا جان بدهم برای آن بو
بر رغم حسود کور دیده
گفتم بکنیم روی در رو
نشیند و ز ما عنان بپیچید
فریاد ز آن نگار بدخو
خون کرده ز دیده ایم در جو
بردیم جفا بسی ز دستت
ای مونس جان به قول بدگو
کردیم وفا به هرچه گفتیم
جز جور نکرد آن جفا جو
بی دوست نکرد دیده ی من
ای جان جهان نظر بهر سو
من بنده باد صبحگاهم
تا از سر زلف عنبرین بو
بویی به مشام ما رساند
تا جان بدهم برای آن بو
بر رغم حسود کور دیده
گفتم بکنیم روی در رو
نشیند و ز ما عنان بپیچید
فریاد ز آن نگار بدخو
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.