هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که غم در جانش جا گرفته و دلش را به عشق معشوق سپرده است. او از هجران و فراق شکایت دارد و می‌گوید که عشقش زبانزد خاص و عام شده است. شاعر معشوق را به سروی سرافراز تشبیه می‌کند و از درد هجران و اشتیاق وصال می‌نالد. او از سرگردانی در کوی فراق می‌گوید و بیان می‌کند که جانش در بند عشق معشوق مانده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۲۲۵

ای غمت در جان ما جا ساخته
خانه ی دل را به تو پرداخته

ای بت مه روی من عشقت مرا
در زبان خاص و عام انداخته

در چمن سرو روان را دیده ام
قدّ تو بر سرو سرافراخته

هر شبی چو شمع در طشت فراق
در غمت بنشسته و سر باخته

سالهت ما را به درد هجر کشت
یک شبم از وصل خود ننواخته

قلب جان این دل سودازده
زآتش هجران تو بگداخته

بر سر کوی فراقت ای صنم
چند سرگردان شوم چون فاخته

جان ما در ششدر عشقت بماند
با تو تا نرد طرب را باخته

این دل بیچاره پر درد من
در جهان غیر از تو کس نشناخته
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.