۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲۵

ای غمت در جان ما جا ساخته
خانه ی دل را به تو پرداخته

ای بت مه روی من عشقت مرا
در زبان خاص و عام انداخته

در چمن سرو روان را دیده ام
قدّ تو بر سرو سرافراخته

هر شبی چو شمع در طشت فراق
در غمت بنشسته و سر باخته

سالهت ما را به درد هجر کشت
یک شبم از وصل خود ننواخته

قلب جان این دل سودازده
زآتش هجران تو بگداخته

بر سر کوی فراقت ای صنم
چند سرگردان شوم چون فاخته

جان ما در ششدر عشقت بماند
با تو تا نرد طرب را باخته

این دل بیچاره پر درد من
در جهان غیر از تو کس نشناخته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.