هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، از فراق و هجران معشوق سخن می‌گوید و با استفاده از تصاویر زیبایی مانند ماهتاب، ابر، آتش، و گل و بلبل، احساسات عمیق شاعر را بیان می‌کند. شاعر از درد دوری و اشتیاق به معشوق می‌نالد و از تأثیرات این عشق بر روح و جان خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۲۳۴

ماهتابی هست و ابرش دست پیرامن زده
در فراقش دست دل هرکس به پیراهن زده

گر نمی تابد مه رویش به ما تدبیر چیست
آتش دل شعله های هجر در خرمن زده

گرچه طوفان فراق دوست کاری مشکلست
امّت نوح پیمبر دست بر دامن زده

نرم می گردد به آتش آهن ای دلبر مگر
آتش آن دل همانا سنگ بر آهن زده

گفتم آه آتشینم هم کند در وی اثر
لعل روح افزای جانان آتشی در من زده

موسم نوروز در بستان ز باد صبحدم
غنچه از غوغای بلبل چاک پیراهن زده

بلبل شوریده غوغا در جهان انداخته
گل به حسن خویش مغرورست باری تن زده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.