هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از فراموشی عهد و پیمان یار شکایت می‌کند و از درد فراق و بی‌وفایی معشوق می‌نالد. او از خاموشی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید و به تلخی‌های عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۲۵۲

یکباره عهد یار فراموش کرده ای
دست مراد با که در آغوش کرده ای

گفتی حدیث خصم نگیری بگوش و من
دیدم به چشم خویش که در گوش کرده ای

ای دل اگر ز دست برفتی غریب نیست
کز آتش فراق تو بس جوش کرده ای

لب را ز یاد آنکه شب و روز و ماه و سال
یادت کند رواست که خاموش کرده ای

حیف آیدم ز جان تو ای جان نازنین
کین جرعه های درد چرا نوش کرده ای

جان جهان که در دو جهان از برای تست
یکباره زین معاینه مدهوش کرده ای

امروز باز جور و جفایش نتیجه بود
انواع وعده ها که شب دوش کرده ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.