۱۳۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵۵

عاشقانت را دگر در جست و جو آورده ای
طالبان وصل را در گفت و گو آورده ای

نکهت عنبر همی یابد دماغ جان مگر
ای صبا از زلف دلدارم تو بو آورده ای

تار زلفت ساختی چوگان به میدان جفا
بی دلان را دل به نزد خود چو گوی آورده ای

هرکسی دارند عشق چشمه نوشت ولی
بادپیمایان چو خاک ره به کوی آورده ای

من چنین محروم و محزون در فراق یار و تو
ای دل آخر با نگارم رو به روی آورده ای

دشمنانم را به هجرم شاد و خرّم کرده ای
دوستانت را ز دیده خون به جوی آورده ای

چون نسیم صبحدم آمد ز کویش گفتمش
قصّه درد جهان را مو به مو آورده ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.