هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از درد هجران و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از بازی‌های عاشقانه، بی‌وفایی معشوق و رنج‌های دلشکستگی گلایه می‌کند و از معشوق می‌خواهد که این رفتارها را پایان دهد. مضامینی مانند دوری، بی‌نیازی معشوق، وصف غم و اندوه عاشق و تضاد میان دل و زبان نیز در شعر به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق، درد هجران و эмоات پیچیده انسانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات مانند 'به خون دیده پالود' نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک مناسب دارد.

شمارهٔ ۱۲۶۲

دلا این عشق بازی تا به کی بی
شب هجرش درازی تا به کی بی

سهی سروا مکن جز راستی هیچ
بهل بازی که بازی تا به کی بی

زبان با ما دلت با دیگرانست
بگو این حقّه بازی تا به کی بی

دلم در بوته هجران به زاری
نگویی جان گدازی تا به کی بی

کبوتروار شد در مهربانی
مجو دوری که بازی تا به کی بی

مکن مر دوستان را خوار و غمخوار
چنین دشمن نوازی تا به کی بی

نیاز ما به وصلت هست بسیار
تو را این بی نیازی تا به کی بی

سرافکندست نرگس پیش چشمت
ترا این سرفرازی تا به کی بی

مرا خرقه به خون دیده پالود
به خون جامه نمازی تا به کی بی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.