هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ناامیدی و دلشکستگی خود از معشوقی که بیگناه او را رها کرده و به او جفا کرده است، مینالد. او از معشوق میپرسد که چرا بدون هیچ خطایی از جانب او، راه نادرست را پیش گرفته و دل بیگناه او را شکسته است. شاعر همچنین از این گلایه دارد که معشوق حتی پیش از رسیدن به او، خنجر جفا را برداشته و او را رنجانده است. در پایان، شاعر از معشوق میپرسد که در میان همه مهربانان، چرا او را انتخاب کرده و سپس رها کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آنها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۶۵
تا که مهر مهرم از درج وفا برداشتی
بی خطایی از چه رو راه خطا برداشتی
ای بت سیمین بر نامهربان سنگ دل
شرم بادت بی گناهی دل ز ما برداشتی
نارسیده از گلستان رخت بویی به ما
از چه معنی خنجر خار جفا برداشتی
ای دل آشفته ی شیدای سرگردان بگو
کز میان مهربانان خود که را برداشتی
آنکه از جان و جهانت در طلب سرگشته بود
چون تو را گشتست از او خاطر چرا برداشتی
بی خطایی از چه رو راه خطا برداشتی
ای بت سیمین بر نامهربان سنگ دل
شرم بادت بی گناهی دل ز ما برداشتی
نارسیده از گلستان رخت بویی به ما
از چه معنی خنجر خار جفا برداشتی
ای دل آشفته ی شیدای سرگردان بگو
کز میان مهربانان خود که را برداشتی
آنکه از جان و جهانت در طلب سرگشته بود
چون تو را گشتست از او خاطر چرا برداشتی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.