۱۳۴ بار خوانده شده
چه کردم تا زمن دل برگرفتی
به جایم دیگری دلبر گرفتی
چه دیدی از من ای دلدار آخر
که رفتی همدمی دیگر گرفتی
چرا ای نور چشم از خون دیده
رخ چون لاله ام در زر گرفتی
جفا کردی و آنگه بی وفایی
نگارینا دگر با سر گرفتی
دلت چون داد ای دلدار آخر
که جز من دیگری در بر گرفتی
نمی دانم چرا از هر دو رخسار
جهانی را تو در آذر گرفتی
گناهی جز وفاداری ندارم
چرا جانا دل از ما برگرفتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به جایم دیگری دلبر گرفتی
چه دیدی از من ای دلدار آخر
که رفتی همدمی دیگر گرفتی
چرا ای نور چشم از خون دیده
رخ چون لاله ام در زر گرفتی
جفا کردی و آنگه بی وفایی
نگارینا دگر با سر گرفتی
دلت چون داد ای دلدار آخر
که جز من دیگری در بر گرفتی
نمی دانم چرا از هر دو رخسار
جهانی را تو در آذر گرفتی
گناهی جز وفاداری ندارم
چرا جانا دل از ما برگرفتی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.