۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶۸

ای مسلمانان خدا را همّتی
تا کند دلدار با من رحمتی

از وصالش هر زمان بنوازدم
کز فراق افتاده ام در زحمتی

در غم وصل تو بودم عقل گفت
کی گدایی یافت زین سان نعمتی

دیده نگشایم ز غیرت بر کسی
در فراقت تا نباشد تهمتی

چون خیالت بگذرد بر چشم من
می نهد بر دیده ی جان منّتی

گر دهد دست آنکه بوسم پای تو
در جهان زین به نباشد دولتی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.