هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و آرزوی عاشقانهای است که شاعر از بیوفایی معشوق و رنج هجران میگوید. او از معشوق میخواهد که با نگاهی پر از لطف به او توجه کند و از او میپرسد چرا در وصال بستهاست. شاعر همچنین از بیوفایی معشوق شکایت دارد و میپرسد چرا مهر خود را از جهان برگرفتهاست.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد هجران و بیوفایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۲۸۰
بگو چگونه دهم شرح آرزومندی
که گر بیان کنمت حال خویش نپسندی
چه باشد ار نظری سوی ما کنی ز کرم
ز بندگان گنه آید ز تو خداوندی
چو من ز جان و دلم بنده درت جانا
در وصال به رویم بگو چرا بندی
تو آن به جای من خسته دل مکن [که] اگر
کسی به جای تو آن را کند تو نپسندی
دلا نگار ندارد سر وفا با من
به دام زلف پریشان او چه در بندی
ز جستجو ننشستی تو تا مرا آخر
در آتش غم هجران دلبر افکندی
جهان چو بر دل خلقست این چنین شیرین
بگو چرا ز جهان مهر خویش برکندی
که گر بیان کنمت حال خویش نپسندی
چه باشد ار نظری سوی ما کنی ز کرم
ز بندگان گنه آید ز تو خداوندی
چو من ز جان و دلم بنده درت جانا
در وصال به رویم بگو چرا بندی
تو آن به جای من خسته دل مکن [که] اگر
کسی به جای تو آن را کند تو نپسندی
دلا نگار ندارد سر وفا با من
به دام زلف پریشان او چه در بندی
ز جستجو ننشستی تو تا مرا آخر
در آتش غم هجران دلبر افکندی
جهان چو بر دل خلقست این چنین شیرین
بگو چرا ز جهان مهر خویش برکندی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.