۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۸۲

چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی
چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی

به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند
که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی

هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار
ز دوستان سخن دشمنان و نشنیدی

بگفتیم که به کام دلت رسانم زود
به کام دل نه ولیکن به جان رسانیدی

چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی
چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی

چه حالتیست که با بندگان نپردازی
چه صورتیست که از دوستان ببرّیدی

جهان ز دست مده بعد ازین به کام حسود
کنون [که] کام دل خویش از جهان دیدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.