هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از مخاطب می‌خواهد به جمع عارفان بپیوندد، از خودگذشتگی کند و به وجود معنوی و روحانی متصل شود. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از دنیای مادی فاصله بگیرد، به عرفان روی آورد و در مسیر معنویت قدم بگذارد. همچنین، تأکید می‌شود که مخاطب باید با دیگران همدلی کند و به عنوان واسطه‌ای برای انتقال مفاهیم عرفانی عمل نماید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مخاطبان جوان‌تر ممکن است در درک کامل این مفاهیم با مشکل مواجه شوند، بنابراین مناسب‌تر است که برای سنین بالاتر از 16 سال در نظر گرفته شود.

غزل شمارهٔ ۴۱۷

دوش آمد و گفت از آن ما باش
در بوتهٔ امتحان ما باش

گر خواهی بود زندهٔ جاوید
زنده به وجود جان ما باش

عمری است که تا از آن خویشی
گر وقت آمد از آن ما باش

مردانه به کوی ما فرود آی
نعره زن و جان فشان ما باش

گر محرم پیشگه نه‌ای تو
هم صحبت آستان ما باش

پریده زآشیان مایی
جویندهٔ آشیان ما باش

از ننگ وجود خود بپرهیز
فانی شو و بی نشان ما باش

ره نتوانی به خود بریدن
در پهلوی پهلوان ما باش

تا کی خفتی که کاروان رفت
در رستهٔ کاروان ما باش

چون می‌دانی که جمله ماییم
با جمله مگو زبان ما باش

چون اعجمیند خلق جمله
تو با همه ترجمان ما باش

تا چند ز داستان عطار
مستغرق داستان ما باش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.