هوش مصنوعی: این متن عرفانی از عطار نیشابوری، خواننده را به گذر از مفاهیم دنیوی مانند حدوث و قدم، وجود و عدم، و ازل و ابد دعوت می‌کند. شاعر تأکید می‌کند که برای رسیدن به حقیقت عشق و توحید، باید از این مفاهیم فراتر رفت و به جای پرسش از آنها، به درون خود نگریست. متن به خواننده یادآوری می‌کند که حقیقت در درون اوست و باید از تعلقات دنیوی رها شود تا به مقام فنا و وحدت برسد.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. مفاهیمی مانند فنا، وحدت وجود، و گذر از مفاهیم دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۶

در عشق روی او ز حدوث و قدم مپرس
گر مرد عاشقی ز وجود و عدم مپرس

مردانه بگذر از ازل و از ابد تمام
کم گوی از ازل ز ابد نیز هم مپرس

زین چار رکن چون بگذشتی حرم ببین
وانگاه دیده برکن و نیز از حرم مپرس

آنجا که نیست هستی توحید، هیچ نیست
زانجای درگذر به دمی و ز دم مپرس

لوح و قلم به قطع دماغ و زبان توست
لوح و قلم بدان و ز لوح و قلم مپرس

کرسی است سینهٔ تو و عرش است دل درو
وین هر دو نیست جز رقمی وز رقم مپرس

چون تو بدین مقام رسیدی دگر مباش
گم گرد در فنا و دگر بیش و کم مپرس

یک ذره سایه باش تو اینجا در آفتاب
اینجا چو تو نه‌ای تو ز شادی و غم مپرس

هر چیز کان تو فهم کنی آن همه تویی
پس تا که تو تویی ز حدوث و قدم مپرس

عطار اگر رسیدی اینجایگاه تو
در لذت حقیقت خود از الم مپرس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.