هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان درد و رنج فراق از معشوق میپردازد و از نسیم و بوی زلف معشوق به عنوان درمان دردهای خود یاد میکند. او از طبیبان ناامید شده و تنها شفا را در نزد معشوق میداند. شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه کند و از حال پریشانش باخبر شود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۲۹۴
صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری
منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری
طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری
بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری
بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری
نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.