۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹۴

صبا بازآ که درمانم تو داری
نسیم زلف جانانم تو داری

منم رنجور و مهجور از فراقت
دوای این دل و جانم تو داری

طبیبان از علاجم خسته گشتند
شفای درد من دانم تو داری

بیاور بوی زلفت تا شوم خوش
که در هجران پریشانم تو داری

بگویش از من مسکین خدا را
منم سرگشته سامانم تو داری

نگویی ای بت دلخواه تا کی
چنین بی هوش و حیرانم تو داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.