۱۴۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹۵

چون چشم بد از روی خودم دور چه داری
روی از من دل سوخته مستور چه داری

خورشید جهانتاب بگو راست چو قدش
کز پرتو روی بت من نور چه داری

چون نیش جفا می زنیم دم به دم ای جان
مرهم تو ز ریش دل من دور چه داری

چشم تو که آموخت به مستی گه و بی گه
از نرگس شهلاش تو مخمور چه داری

رنجور فراقم گذری بر سر ما کن
آخر تو جواب من رنجور چه داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.