هوش مصنوعی:
این شعر از زبان عاشقی بیان میشود که از بیوفایی و بیتوجهی معشوق شکایت دارد. شاعر احساس میکند معشوق نه تنها به او توجهی ندارد، بلکه تنها به جفا و ستمکاری میپردازد. او از نبود محبت، وفاداری و غمخواری در معشوق مینالد و در نهایت، به تسلیم در برابر تقدیر اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی مانند شکایت از بیوفایی، غم و اندوه، و تسلیم در برابر تقدیر، برای درک کامل نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفاجویی و ستمکاری ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۲۹۸
نگارا رسم دلداری نداری
دمی با ما سر یاری نداری
دل مسکین من گشت از غمت خون
تو خود آئین غمخواری نداری
رهی غیر از جفاجویی نجویی
طریقی جز ستم کاری نداری
نپرسی حال یاران وفادار
مگر رای وفاداری نداری
تو هر شب تا سحر در خواب و مستی
خبر از ما و بیداری نداری
چه حاصل زاری من چون تو رسمی
به غیر از مردم آزاری نداری
ندانستم که آن عادت که عهدی
که می بندی بجای آری نداری
جهان و جان نهادم بر سر تو
تو خود رسم جهانداری نداری
دلا خواری کش و تن در قضا ده
چو قسمت جز جگر خواری نداری
دمی با ما سر یاری نداری
دل مسکین من گشت از غمت خون
تو خود آئین غمخواری نداری
رهی غیر از جفاجویی نجویی
طریقی جز ستم کاری نداری
نپرسی حال یاران وفادار
مگر رای وفاداری نداری
تو هر شب تا سحر در خواب و مستی
خبر از ما و بیداری نداری
چه حاصل زاری من چون تو رسمی
به غیر از مردم آزاری نداری
ندانستم که آن عادت که عهدی
که می بندی بجای آری نداری
جهان و جان نهادم بر سر تو
تو خود رسم جهانداری نداری
دلا خواری کش و تن در قضا ده
چو قسمت جز جگر خواری نداری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.