هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود می‌گوید و درد دوری و بی‌وفایی معشوق را بیان می‌کند. او از زیبایی و جفای معشوق سخن می‌گوید و اینکه دلش در بند فراق اوست و اختیاری از خود ندارد. شاعر با وجود رنجش، عشق را تنها کار خود می‌داند و از مستی نگاه معشوق و خمار لعل او می‌نالد. در پایان، از بی‌اعتنایی معشوق و بی‌اعتباری جهان نزد او گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۰۲

که دارد در دو عالم چون تو یاری
به قد سرو سهی رخ چون نگاری

وفا در دل نداری یک سر موی
به میدان جفا چابک سواری

دلم فرسود در بند فراقش
ندارم بر وصالش اختیاری

دل مسکین ما از پا درآمد
نمی افتد به دست ما نگاری

اگرچه بار دارم بر دل از تو
بجز عشقت ندارم هیچ کاری

ز چشمت مستم ای دلدار و دارم
ز لعل دلکشت در سر خماری

نشستم بر سر خاک رهت خوش
چو سرو ناز کن بر ما گذاری

به جان آمد دلم از بردباری
نظر سوی جهان انداز باری

نظر بر من نکرد آن سرو آزاد
جهان را نیست پیشش اعتباری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.