۱۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۰۲

که دارد در دو عالم چون تو یاری
به قد سرو سهی رخ چون نگاری

وفا در دل نداری یک سر موی
به میدان جفا چابک سواری

دلم فرسود در بند فراقش
ندارم بر وصالش اختیاری

دل مسکین ما از پا درآمد
نمی افتد به دست ما نگاری

اگرچه بار دارم بر دل از تو
بجز عشقت ندارم هیچ کاری

ز چشمت مستم ای دلدار و دارم
ز لعل دلکشت در سر خماری

نشستم بر سر خاک رهت خوش
چو سرو ناز کن بر ما گذاری

به جان آمد دلم از بردباری
نظر سوی جهان انداز باری

نظر بر من نکرد آن سرو آزاد
جهان را نیست پیشش اعتباری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.