هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر دوری از نفس و نزدیکی به حقیقت و عشق الهی تأکید دارد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از تعلقات دنیوی دوری کند، خود را فدا کند و به سوی نور حقیقت حرکت نماید. همچنین، به مفاهیمی مانند فنا، وصال، وحدت و عشق الهی اشاره می‌شود.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فنا و وصال ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۹

غیرت آمد بر دلم زد دور باش
یعنی ای نااهل ازین در دور باش

تو گدایی دور شو از پادشاه
ورنه بر جان تو آید دور باش

گر وصال شاه می‌داری طمع
از وجود خویشتن مهجور باش

ترک جانت گوی آخر این که گفت
کز ضلالت نفس را مزدور باش

تو درافکن خویش و قسم تو ز دوست
خواه ماتم باش و خواهی سور باش

چون بسوزی همچو پروانه ز شمع
دایما نظارگی نور باش

گر می وصلش به دریا درکشی
مست لایعقل مشو مخمور باش

نه چو بی مغزان به یک می مست شو
نه به یک دردی همه معذور باش

ور به دریاها درآشامی شراب
تا ابد از تشنگی رنجور باش

همچو آن حلاج بدمستی مکن
یا حسینی باش یا منصور باش

چون نفخت فیه من روحی توراست
روح پاکی فوق نفخ صور باش

کنج وحدت گیر چون عطار پیش
پس به کنجی درشو و مستور باش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.