هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلبری سخن می‌گوید و از درد هجران و دوری معشوق شکایت می‌کند. او از معشوقی می‌گوید که دلش را برده و با جفاهایش او را آزار داده است. شاعر از آرزوی دیدار معشوق می‌گوید و از اینکه معشوق از او دوری کرده، اظهار ناراحتی می‌کند. در نهایت، او از معشوق می‌خواهد که به دردش درمان بخشد و او را رها نکند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و جفای معشوق ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد. بنابراین، رده‌بندی سنی 16+ مناسب به نظر می‌رسد.

شمارهٔ ۱۳۱۳

دل برده ای از دست من ای کان لطف و دلبری
بردی جفا از حد بگو تا چند خون دل خوری

ای ماه و ای پروین من و ای دنیی و ای دین من
گفتم مگر جانی به تن لیکن ز جان شیرین تری

تا کی گدازم همچو زر در بوته ی هجران تو
دل را چو سندان کرده ای آموختی آهنگری

ما را که طاقت طاق شد در آرزوی روی تو
مسکین تن مهجور را جانا چو جان اندر خوری

دل برده ای از دست ما رو کرده ای از ما نهان
آخر نهان تا کی شوی از دیده ما چون پری

بر درد درمانم بکن مسکین و حیرانم مکن
در آرزوی روی خود کردی مرا از دل بری

گرچه ز ما دوری و می دانی که اندر تن مرا
جانی و از جان خوشتری هستی جهانی دلبری
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.