هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد هجران و عشق شدید شاعر به معشوق است. شاعر از فراق و دوری معشوق رنج می‌برد و آرزوی دیدار او را دارد. او خود را در برابر عظمت معشوق ناچیز می‌داند و از باد صبا می‌خواهد که پیامش را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۳۱۵

بس دولت فیروزست در پای تو سربازی
گر دست دهد ما را به زین نبود بازی

گر کشته شوم جانا بر خاک درت شاید
باشد به غلط روزی بر ما نظر اندازی

قلب من دلداده نقد سر کویت شد
در بوته ی هجرانش زنهار که مگدازی

هجران تو چون کوهست بیچاره منم چون کاه
ای کاه تو با کوهی تا چند کنی بازی

گفتم که هوای تو گیرم خردم می گفت
گنجشک کجا داند صید چو تو شهبازی

ای باد صبا رازی از من بر جانان بر
بشتاب ز روی لطف چون محرم این رازی

ای دوست بگو تا کی در خاک کشی دل را
تا چند سمند غم بر جان جهان تازی
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.