هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و هجران سخن میگوید و آرزوی وصال معشوق را دارد. او از درد هجران و سوختن در آتش عشق مینالد و از معشوق میخواهد که به حالش رحم کند. شاعر همچنین به وفاداری خود اشاره میکند و از معشوق میخواهد که وفاداری را از او بیاموزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۳۲۳
معطّرست جهانی ز باد نوروزی
چه باشد ار شب وصلت مرا شود روزی
دلم به دولت وصلت رسید و می خواهم
که آن سعادت و بختم شود به نو، روزی
منم که سوخته بر آتش شب هجران
به حال من نکنی رحمتی ز دل سوزی
دلم بدوز نگارا به تیر غمزه شوخ
که شهرتی بودش دایماً به دلدوزی
به عشق وصل تو جان سوختم چو پروانه
که شمع روی تو بس می کند دلفروزی
جهان نکرد وفا با کسی و مشهورست
ولی وفا تو مگر از جهان بیاموزی
چه باشد ار شب وصلت مرا شود روزی
دلم به دولت وصلت رسید و می خواهم
که آن سعادت و بختم شود به نو، روزی
منم که سوخته بر آتش شب هجران
به حال من نکنی رحمتی ز دل سوزی
دلم بدوز نگارا به تیر غمزه شوخ
که شهرتی بودش دایماً به دلدوزی
به عشق وصل تو جان سوختم چو پروانه
که شمع روی تو بس می کند دلفروزی
جهان نکرد وفا با کسی و مشهورست
ولی وفا تو مگر از جهان بیاموزی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.