هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید و درد دوری از معشوق را بیان می‌کند. او از سوختن در آتش عشق و غم می‌نالد و با اشاره به شمع و پروانه، به آموختن سوختن از سر عشق اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از روزهای سخت و شب‌های دراز فراق می‌گوید و آرزوی وصال دارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده مانند شمع و پروانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۲۷

اگر شود شب وصلت مرا شبی روزی
به اوج چرخ فلک سرکشم به پیروزی

سنان غمزه مزن بیش ازین به جان و دلم
که چشم مست تو مشهور شد به دلدوزی

چراغ وصل تو جانا که شمع مجلس ماست
ببرد دل ز من خسته در دل افروزی

به شمع گفتم پروانه ضعیف منم
مراست سوختن عادت تو از چه می سوزی

جواب داد مرا شمع و گفت پروانه
تو سوختن ز سر عشق از من آموزی

به یک زمان تو بسوزی به نور طلعت ما
منم که سوخته ام در غمش شبانروزی

منم ز صحبت شیرین نگار خود محروم
بر آتشم ز غم و خون دیده ام روزی

شب دراز، من از دیده خون دل بارم
به روز اوّل عمرم نه روز امروزی

تو گر بسوزی آخر خلاص ممکن هست
مرا ز سوز خلاصی نمی شود روزی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.