هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و فراق مینالد و معشوق را به عنوان منبع درد و درمان توصیف میکند. او از عشق بیپایان خود به معشوق میگوید و از رنجهای ناشی از این عشق شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و عشق بیپاسخ ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۳۴۶
تو مرا دردی و تو درمانی
نور چشمی و راحت جانی
من ندارم بجز تو در عالم
هیچکس جان من تو می دانی
جان به پای تو کردم از سر شوق
تا به کی دست بر من افشانی
تا دو دیده به زلف تو بستم
نشدم خالی از پریشانی
برده ای خواب و هوش و صبر و قرار
از من ای دلپذیر تا دانی
دل ببردی و قصد جان کردی
نازنینا به چشم و پیشانی
جان و دل در سر غمت کردم
من مسکین ز روی نادانی
تو ندانی غمم مگر روزی
که به درد فراق درمانی
آبرو برده ای مرا تا کی
بر سر خاک راه بنشانی
آتش عشق تو ز باد هوا
شد فروزان نگار روحانی
تو سبک روحی و لطیف و ظریف
چون کنم بیش ازین گرانجانی
تو خداوندی و جهان از جان
بر درت هست بنده جانی
من جهان در سر غمش کردم
فارغ آن دلبر از جهانبانی
نور چشمی و راحت جانی
من ندارم بجز تو در عالم
هیچکس جان من تو می دانی
جان به پای تو کردم از سر شوق
تا به کی دست بر من افشانی
تا دو دیده به زلف تو بستم
نشدم خالی از پریشانی
برده ای خواب و هوش و صبر و قرار
از من ای دلپذیر تا دانی
دل ببردی و قصد جان کردی
نازنینا به چشم و پیشانی
جان و دل در سر غمت کردم
من مسکین ز روی نادانی
تو ندانی غمم مگر روزی
که به درد فراق درمانی
آبرو برده ای مرا تا کی
بر سر خاک راه بنشانی
آتش عشق تو ز باد هوا
شد فروزان نگار روحانی
تو سبک روحی و لطیف و ظریف
چون کنم بیش ازین گرانجانی
تو خداوندی و جهان از جان
بر درت هست بنده جانی
من جهان در سر غمش کردم
فارغ آن دلبر از جهانبانی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.