هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و فراق یار می‌نالد و از او می‌خواهد که به حالش ترحم کند. او از باد صبا می‌خواهد که پیغامش را به معشوق برساند و از عشق و وفاداری خود سخن می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که در دنیا به دامن مهر معشوق چنگ زده و از او می‌خواهد که مانند گرد و غبار از او دور نشود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۴۷

دل من درد غمت دارد و تو درمانی
زآنکه باشند همه در دل و تو در جانی

بخور آخر غم احوال دل نیک دلان
مکن ای دوست که ناگه به غمی درمانی

ای صبا نکهت عنبر ز کجا آوردی
تو همانا ز سر کوی غم جانانی

گر گذاری فتدت بر سر کویش زنهار
پرسشی از من بیچاره بکن پنهانی

از منش گوی که جان در سر و کارت کردم
ای بت سنگ دل سیم بدن تا دانی

از غم هجر تو جانم به لب آمد یک دم
نظری سوی من خسته مگر نتوانی

در جهان دست چو در دامن مهرت زده ام
مکن از دامنم ای دوست چو گردافشانی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.