هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی عمیق خود به معشوق سخن میگوید و از ناتوانی در برابر درد عشق شکایت میکند. او از معشوق میخواهد که به او توجه کند و از بیوفایی و نامهربانی دوری کند. در نهایت، شاعر خود را بندهٔ درگاه معشوق میداند و از او میخواهد که یا جانش را ببخشد یا دلش را بدزدد.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و مفاهیم مانند 'بیوفایی' و 'نامهربانی' نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی برای درک دارند.
شمارهٔ ۱۳۵۱
دل من به دست آر اگر می توانی
که جز لطف تو کس ندارم تو دانی
ز درد غم عشق بس ناتوانم
به فریاد من رس اگر می توانی
نسیم صبا از من ناتوان [تو]
به گوش نگارم پیامی رسانی
بگویش ز من بیوفایی مکن
چه بد عهد یاری چه نامهربانی
جهان بنده ای شد ز درگاه تو
اگر جان ببخشی اگر دلستانی
که جز لطف تو کس ندارم تو دانی
ز درد غم عشق بس ناتوانم
به فریاد من رس اگر می توانی
نسیم صبا از من ناتوان [تو]
به گوش نگارم پیامی رسانی
بگویش ز من بیوفایی مکن
چه بد عهد یاری چه نامهربانی
جهان بنده ای شد ز درگاه تو
اگر جان ببخشی اگر دلستانی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.