هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، توصیفی زیبا از معشوق و عشق شاعر به اوست. شاعر معشوق را با تصاویر زیبایی مانند ماه، سرو و آفتاب توصیف می‌کند و از درد فراق و اشتیاق وصال می‌گوید. همچنین، شاعر خود را در برابر عظمت معشوق کوچک و ناتوان می‌بیند و از نرسیدن به وصال او شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۳۵۶

تو راست بر مه تابنده از شکر دهنی
قدی چو سرو روان سرو را ز گل بدنی

سزد که سرو خرامان ز پای بنشیند
به ناز اگر بخرامی به گوشه ی چمنی

به تنگنای دهانت سخن نمی گنجد
در آن دهن که تو داری که را رسد سخنی

میان مجمع خوبان نگاه می کردم
تو آفتابی و خوبان ز انجم انجمنی

به حکم حبّ وطن ای دل غریب ضعیف
ز کوی عشق تو خوشتر نباشدش وطنی

ز شوق بر در عشّاق در فراق رخت
هزار جامه قبا شد چه جای پیرهنی

من و هزار چو من طالب وصال تواند
ز درد عشق تو هریک فتاده در محنی

هزار حیلت و دستان و مگر و فن دانم
نمی رسم به وصالت به هیچ مکر و فنی

تو پادشاه جهانی و من گدای درت
به وصل همچو تویی خود کجا رسد چو منی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.