هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از هجران و جفای معشوق رنج می‌برد. شاعر با بیان ضعف و درماندگی خود، از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و نگاهی به سویش بیاندازد. او معشوق را به عنوان یاقوت درخشان و لعل شکرین توصیف می‌کند و امیدوار است که رحمت الهی بر جهان جفاکار ببارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و جفا نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۵۷

همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی
چندم به تیغ هجران از پیش خود برانی

من بر سر وفایم تو بر سر جفایی
چندانکه من بر اینم تو سنگدل بر آنی

تو راحت روانی تو آرزوی جانی
تو شهره زمینی تو طرفه زمانی

من بنده ضعیفم سرگشته اسیرم
گر رحم می نمایی ور می کشی تو دانی

جان من از فراقت بر لب رسیده جانا
در من نظر کن آخر روزی اگر توانی

یاقوت دُرفشانت تا بست لعل شکّر
بشکست از لطافت بازار لعل کانی

دانم که رحمت آید بر محنت جهانت
گر از سر حقیقت حال جهان بدانی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.