هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق عمیق و دردناک خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها درمان دردهایش، معشوق است. او خود را کاملاً تسلیم معشوق می‌داند و از هجران و فراق شکایت می‌کند. شاعر معشوق را مانند پادشاهی می‌داند که بر قلب او حکومت می‌کند و خود را بنده‌ای فرمانبردار می‌خواند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۳۵۹

مرا که در دو جهان راحت دل و جانی
به درد عشق تو درمانده ام تو درمانی

مرا به غیر تو مقصود در دو عالم نیست
خدای داند و من دانم و تو هم دانی

بیا که ملک دل ایثار خاک مقدم تست
به هر چه حکم کنی بر دلم تو سلطانی

منم ز جان و دلت معتقد ولی چه کنم
که اعتقاد من خسته دل نمی دانی

وگر تو چاره درد دلم بخواهی کرد
چو من شوی که به درمان خویش درمانی

ایا وصال تو آب حیات من تا چند
مرا بر آتش سوزان هجر بنشانی

تو شاه و حاکم و فرمان دهی و ما محکوم
که نیست چاره ی ما غیر بنده فرمانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.