هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید و از درد هجران و انتظار می‌نالد. او از معشوق می‌خواهد که به او نظر کند و وعده‌هایش را وفا نماید تا درد دل عاشقان را درمان کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و کهن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۱۳۶۸

جانا چه باشد ار نظری سوی ما کنی
امّید خسته ای ز وصالت دوا کنی

تا بر شب وصال تو امّید بسته ام
جانا تو میل هجر بگو تا چرا کنی

هستی تو پادشاه ملاحت چه کم شود
از روی لطف گر نظری بر گدا کنی

بسیار وعده ای به وفا کرده ای کنون
واجب بود که وعده خود را وفا کنی

یک دم به وصل خویش دو دست دلم بگیر
کز پا درآمدیم تو تا کی جفا کنی

جانا طبیب درد دل عاشقان تویی
از لعل لب مگر دل ما را دوا کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.