هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و دوری معشوق شکایت می‌کند و از جفاهای او می‌نالد. او از دل پر شور و مجروح خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که برای درمان دردهایش چاره‌ای بیندیشد. شعر پر از احساسات عمیق و دردهای عاطفی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و دردهای عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۷۷

من دردمند چاره ی دردم چه می کنی
تدبیر حال دیده پر نم چه می کنی

داریم ما دلی چو دو زلف تو پر ز شور
بازش ز درد دوری درهم چه می کنی

مجروح شد دلم ز جفاهایت ای صنم
بر ریش ما بگوی که مرهم چه می کنی

دردیست در دلم که دمم زان گرفته شد
ای جان من بگوی که دردم چه می کنی

پشت امید من چو الف بود در غمت
بازش چو طاق ابروی خود خم چه می کنی

گر می کشی به غصّه مرا یکسره بکش
خون در دلم ز هجر تو هردم چه می کنی

بر قول دشمنان جفاجوی بی وفا
هردم عنایتت تو ز ما کم چه می کنی

شادی و خرّمی ز جهان رفت گوئیا
مسکین دل ضعیف تو با غم چه می کنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.