هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از بی‌وفایی و جدایی معشوق شکایت می‌کند و درد هجران و ناراحتی خود را بیان می‌دارد. او از معشوق می‌خواهد که به حالش رسیدگی کند و از رفتار بیگانه‌گونه و ناعادلانه او انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، درک کامل مفهوم هجران و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۷۸

تا کی ای دلبر تو با ما بی وفایی می کنی
با وجود بی وفایی دلبریایی می کنی

روشنای چشم مایی کی روا باشد چنین
کز من دلداده آهنگ جدایی می کنی

حسبتاً لله به غور حال مسکینان برس
چون به دارالملک دلها پادشایی می کنی

من به ظلمات شب هجران تو گشتم اسیر
شمع مایی جای دیگر روشنایی می کنی

می کنی بیگانگی با ما چرا ای نازنین
هردمی با دشمنانم آشنایی می کنی

ای دل آخر پادشاه جسم و جانی تا به کی
در سر کوی وصال او گدایی می کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.