هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق یار می‌نالد و از درد دوری شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که به او ترحم کند و بار دیگر به دیدارش بیاید. شاعر معشوق را به‌عنوان نور چشم و پادشاه زیبایی توصیف می‌کند و از او می‌خواهد که به حالش نظر کند.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل‌درک و مناسب است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد.

شمارهٔ ۱۴۰۰

تا کی بود دو چشمت در عین دلربایی
وآنگه کند ز پیشم او میل بر جدایی

دردست در دل من باشد علاج وصلش
بر من ترحّمی کن چون درد را دوایی

طاقم ز صبر جانا طاقت نماند یارا
دوری مجو ز پیشم چون نور چشم مایی

ای سرو راست قامت تا کی کنم قیامت
از روی لطف خواهم روزی ز در درآیی

گر یک نظر به حالم اندازی ای پری روی
ای نور هر دو دیده لطفی بود خدایی

تو پادشاه حسنی بر حال ما نظر کن
در کوی شاه ما را رسمی بود گدایی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.