هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌نالد و از بی‌مهری معشوق گلایه می‌کند. او زیبایی معشوق را به ماه و سرو تشبیه می‌کند اما از عدم توجه و مهر او شکایت دارد. شاعر از صبا می‌خواهد که راز دلش را به یار برساند و در نهایت به درگاه خداوند پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۴۰۲

دلم شکسته چو زلف بتان یغمایی
نمی کنند جهان را به وصل دارایی

بتان گل رخ مه روی لیک بدمهرند
به سان ماه همه شب روند و هر جایی

چو سرو بر لب جویند رسته در دل ما
که دید سرو خدا را بدین دلارایی

صبا بجز تو ندارم کسی [که] راز دلم
به گوش یار رساند تو چون توانایی

ز ما به سرو چمن گو به ره نشین که تو را
به پیش قامت او نیست دست بالایی

ز من بگوی به مشّاطه روی خوبان را
چه حاجتست که با زخرفش بیارایی

اگرچه مهر من اندر دلت یقین نبود
نظر به سوی من خسته کن خدارایی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.