۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۰۳

بیا که با تو نداریم دست بالایی
چرا به خون دل من دو دست آلایی

دلم ز دست فراق تو خون شود آنگه
بگو چرا تو به زجرم ز دیده پالایی

گذر به جانت ما کن چرا که از تو سزد
نظر به ما که تو سرو بلند بالایی

ز بوی زلف تو بگریخت آهوی ختنی
به چشم شوخ تو دادست رسم شهلایی

عبیر و عنبر و کافور و مشک و سنبل تر
به جعد زلف تو دادند اسم لالایی

ز حد گذشت فراق رخت بیا ورنی
دوتا کنم ز غم تو قبای یک لایی

جهان ز پای درآمد بگیر دستش را
ز دست جور که کردست چرخ والایی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.