هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌گوید و از بوی زلف او، قدّش، و ویژگی‌های ظاهری‌اش سخن می‌گوید. او از بی‌قراری و سرگشتگی خود در طلب معشوق می‌نویسد و اشاره می‌کند که صبر برای عاشقان سنگین است. شاعر با تصاویر شاعرانه، مانند سرو و گوی، از معشوق یاد می‌کند و از ناتوانی خود در تحمل فراق می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تشبیهات شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۱۴۰۷

آمد به مشامم ز سر زلف تو بویی
واندر طلبت زد دل تنگم تک و پویی

من گشته چو گویی به جهان در تک و پویم
باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی

قدّت ز دو چشمم نشود دور نگارا
زان رو که کند سرو وطن بر لب جویی

گویند که صبرست دوای دل عاشق
صبر دل عشّاق تو سنگست و سبویی

چون دل بشکبید ز دو لعل شکرینش
چون صبر کند دیده ام از روی نکویی

از تاب دو چوگان سر زلف تو یارا
سرگشته میدان تو گشتیم چو گویی

از گوی زنخدان تو سرگشته جهانی
تدبیر چه باشد چو نبردم ز تو بویی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.