هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عمق احساسات شاعر به معشوق است که او را جان و درمان دردها، سامان زندگی، و نور چشم خود می‌داند. شاعر از فراق معشوق رنج می‌برد و وصال او را آرزو می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۱۴۰۸

ای مرا پیوند جان جانم تویی
چان چه ارزد جان و جانانم تویی

ای بسا دردی که دارم از فراق
یک زمان بازآ که درمانم تویی

بی وصالت [نیست] سامانی مرا
هم سری ما را و سامانم تویی

گر حیاتی هست ما را ز آن لبست
جان به تو زنده ست و جانانم تویی

باغ جان را نیست رونق بی قدت
واپس آ چون سرو بستانم تویی

من شده پروانه ی سوزان تو
در نظر شمع شبستانم تویی

بی رخت در چشم جانم نور نیست
در جهان بین ماه تابانم تویی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.