هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی معشوق و بیان دردها و رنجهای عشق میپردازد. شاعر از زلف و رخسار معشوق تمجید میکند و از بیصبری خود در انتظار وصال سخن میگوید. او با وجود جفاهای معشوق، عشق خود را پایدار میداند و امیدوار است روزی به وصال برسد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان کمسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج عشق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.
شمارهٔ ۱۴۱۰
در مشک نباشد چو سر زلف تو بویی
مه را نبود چون رخ زیبای تو رویی
کی دل بشکیبد ز سر زلف دلارام
چون صبر کند دیده ام از روی نکویی
صبرم تو مفرمای خدا را ز شب وصل
زان رو که دل و عشق تو سنگست و سبویی
اندر سر میدان غمت ای دل و دینم
عشق تو چو چوگان و دل خسته چو گویی
هر چند جفا بر من دلداده پسندی
دل کم نکند از غم عشقت سر مویی
سرگشته دوان در طلبت سرو روانم
باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی
گرچه شب وصل تو به عالم نتوان یافت
غافل نتوان بود چنین از تک و پویی
بر حال من خسته ترحم ننمایی
آن دل نتوان گفت بود آهن و رویی
از آب دو چشمم چو جهان خرّم و سبزست
یک لحظه بیا بر سر کشت و لب جویی
مه را نبود چون رخ زیبای تو رویی
کی دل بشکیبد ز سر زلف دلارام
چون صبر کند دیده ام از روی نکویی
صبرم تو مفرمای خدا را ز شب وصل
زان رو که دل و عشق تو سنگست و سبویی
اندر سر میدان غمت ای دل و دینم
عشق تو چو چوگان و دل خسته چو گویی
هر چند جفا بر من دلداده پسندی
دل کم نکند از غم عشقت سر مویی
سرگشته دوان در طلبت سرو روانم
باشد که بیابم ز سر زلف تو بویی
گرچه شب وصل تو به عالم نتوان یافت
غافل نتوان بود چنین از تک و پویی
بر حال من خسته ترحم ننمایی
آن دل نتوان گفت بود آهن و رویی
از آب دو چشمم چو جهان خرّم و سبزست
یک لحظه بیا بر سر کشت و لب جویی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.