هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و معشوق خود با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا سخن می‌گوید. او عشق را به عنوان نیرویی قدرتمند و جهان‌شمول توصیف می‌کند که بر همه چیز غالب است و حتی عقل را تحت تأثیر قرار می‌دهد. شاعر همچنین از زیبایی و تأثیر معشوق بر زندگی خود می‌گوید و بیان می‌کند که بدون او زندگی بی‌معنا و پر از غم است.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۴۶

ای لب تو نگین خاتم عشق
روی تو آفتاب عالم عشق

تو ز عشاق فارغ و شب و روز
کار عشاق بی‌تو ماتم عشق

نتوان خورد بی‌تو آبی خوش
که حرام است بی‌تو جز غم عشق

تا ابد ختم کرد چهرهٔ تو
سلطنت در جهان خرم عشق

در صف دلبران به سرتیزی
سر هر مژهٔ تو رستم عشق

جان من چون به عشق تو زنده است
نیست ممکن گرفتنم کم عشق

نتواند نمود صد دم صور
رستخیزی چنان که یک دم عشق

پادشاهان کون دربانند
در سراپردهٔ معظم عشق

صد هزاران هزار قرن گذشت
کس نیامد هنوز محرم عشق

در دو عالم نشد مسلم کس
آنچه هر دم شود مسلم عشق

سرنگون شد اساس محکم عقل
در کمال اساس محکم عشق

جان آن را که زخم عشق رسید
خستگی بیش شد ز مرهم عشق

دل عطار چون گل نوروز
تازگی می‌دهد ز شبنم عشق
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.