۱۳۷ بار خوانده شده
بر روی دلم نشسته بین گرد فراق
جانم به لب آمدست از درد فراق
چون لشکر هجر تو چنین خونریزست
بیچاره دلم نیست همآورد فراق
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
جانم به لب آمدست از درد فراق
چون لشکر هجر تو چنین خونریزست
بیچاره دلم نیست همآورد فراق
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.