هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زندگی گذرا و ناپایدار اشاره دارد و از خواننده می‌خواهد که از لحظات زندگی لذت ببرد و غم و اندوه را کنار بگذارد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعت مانند گل و یاسمن، گذر عمر و ناپایداری جهان را یادآور می‌شود و توصیه می‌کند که از زندگی لذت ببریم و به مرگ و نابودی فکر نکنیم.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم فلسفی و عمیق درباره زندگی و مرگ است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گذر عمر و ناپایداری جهان نیاز به تجربه و درک بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۴۵۹

صبح بر افراخت علم ای غلام
رنجه کن از لطف قدم ای غلام

خیز که بشکفت گل و یاسمین
تا بنشینیم به هم ای غلام

باده خوریم و ز جهان بگذریم
زانکه جهان شد چو ارم ای غلام

بس که بریزد گل نازک ز باد
ما شده در خاک دژم ای غلام

زین گذران عمر چه نازیم ما
زندگیی ماند و دو دم ای غلام

پس چو چنین است یقین عمر خویش
چند گذاریم به غم ای غلام

این همه خود بگذرد و جان و دل
وا رهد از جور و ستم ای غلام

وقت درآمد که به پشتی تو
باز بر آریم شکم ای غلام

آب نجوییم ز خضر ای پسر
جام نخواهیم ز جم ای غلام

در نگر و خلق جهان را ببین
روی نهاده به عدم ای غلام

چون همه در معرض محو آمدند
محو شوی زود تو هم ای غلام

خود تو یقین دان که نیرزد ز مرگ
جمله جهان نیم درم ای غلام

عاقبت الامر چو مرگ است راه
عمر تو چه بیش و چه کم ای غلام

پس غم عطار درین وقت گل
دفع کن از می به کرم ای غلام
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.