۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۸

ای کرده روان فرات خون از دیده
آویخته اشک سرنگون از دیده

با این همه درد دل خیال رخ دوست
آخر تو بگو که چون رود از دیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.