۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

از هجر بت یگانه ما
خون می چکد از ترانه ما

بر خاست ز آسیای افلاک
افغان زشکست دانه ما

افتاده زمین خراب و بیخود
از ناله عاشقانه ما

در بحر وجود همچو گوهر
با خود بود آب و دانه ما

وارسته ز خود شدیم و گردید
اوج فلک آشیانه ما

صد طعنه زند به لاله و گل
خار و خس آشیانه ما

از دولت عشق پادشاهیم
غم لشکر و دل خزانه ما

خارای غم و حریر محنت
فرشست در آستانه ما

بر خویش طبیب پیچد افلاک
از خنده بیخودانه ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.