۲۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵

چون از طرف چمن آن سر و سیمینبر شود پیدا
ز غوغای تذروان شورش محشر شود پیدا

درین گلشن ازین داغم که نوپرواز مرغان را
رسد عهد گرفتاری چو بال و پر شود پیدا

نمی دانم زیان و سود باز ار محبت را
همیدانم که کالای وفا کمتر شود پیدا

چه حرفست این که می آید زبلبل کار پروانه
ترا چون من کجا یک عاشق دیگر شود پیدا

عجب نبود طبیب از خنده اش بر گریه ام آید
که مستان را نشاط از ریزش ساغر شود پیدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.