هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه عمیق خود میگوید و از دیگران میخواهد که تسلیبخش او نباشند. او به خاطر آتشی که بر خرمن زندگیاش زده شده، سوگوار است و آرزو میکند که کاش عزیزی به دیدارش میآمد. شاعر حتی به بهبودی خود نیز باور ندارد و ترس از فراموشی عزیز از دست رفته، ذهنش را آشفته کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی مانند غم، نومیدی و از دست دادن است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، زبان شعر کلاسیک فارسی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲
افزوده غمی چون بغم دیگرم امشب
زنهار مگیرید ز کف ساغرم امشب
بر خرمن من دوش زدی آتش و رفتی
بودت گذری کاش بخاکسترم امشب
گویند به تسکین من افسانه و ترسم
بیرون رود اندیشه او از سرم امشب
آن به که طبیبم نکشد رنج مداوا
بهبودی خود نیست دگر باورم امشب
زنهار مگیرید ز کف ساغرم امشب
بر خرمن من دوش زدی آتش و رفتی
بودت گذری کاش بخاکسترم امشب
گویند به تسکین من افسانه و ترسم
بیرون رود اندیشه او از سرم امشب
آن به که طبیبم نکشد رنج مداوا
بهبودی خود نیست دگر باورم امشب
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.