هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و رنج ناشی از بیوفایی معشوق مینویسد. او از غصهها و دلخرابیهایش سخن میگوید و اشاره میکند که عشق کامل همسایهی جنون است. همچنین، از جفای دشمن و دردهای عشقی که در اشکهایش نمایان است، یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و غمگین است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۳
از حال ما چه پرسی ای بیوفا که چون است
دارم دل خرابی از غصه تو خونست
از شغل می پرستی بازم مدار ناصح
چون عشق کامل افتاد همسایه جنونست
هرگز بدل ندارم کین از جفای دشمن
در وی درو نماند این کاسه سرنگونست
دارد طبیب عشقی پیداست از سرشگش
از پرده دل آید اشگی که لاله گونست
دارم دل خرابی از غصه تو خونست
از شغل می پرستی بازم مدار ناصح
چون عشق کامل افتاد همسایه جنونست
هرگز بدل ندارم کین از جفای دشمن
در وی درو نماند این کاسه سرنگونست
دارد طبیب عشقی پیداست از سرشگش
از پرده دل آید اشگی که لاله گونست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.