۲۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵

کسی راه غمش را سر نبردست
ازین خونخواره ره جان درنبردست

چه دامست این که یک فرخنده طایر
برون زین دام بال و پر نبردست

بجز من کاورم دین و دلت پیش
کسی کالا بغارتگر نبردست

هلاک همت آن تشنه کامم
که نام چشمه کوثر نبردست

چگویم از گرفتاری به مرغی
که هرگز سر بزیر پر نبردست

کسی از روز ما آگاهیش نیست
که در هجران شبی را سر نبردست

طبیب از عشق با آنکس چگویم
کزین می بهره یک ساغر نبردست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.