هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگینانه، بیانگر درد فراق و حسرت عاشق نسبت به معشوق است. شاعر از جدایی و دوری معشوق می‌نالد و حسرت دیدار او را در دل دارد. او از نابودی خانه و زندگی خود می‌گوید، اما هنوز امید به وصال دارد. شعر پر از تصاویر غم‌انگیز مانند خانه‌ی ویران، باغی که میوه‌هایش به دیگران رسیده و میخانه‌ای خالی از ساقی و می است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات غمگینانه‌ی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از تصاویر مانند ویرانی خانه و میخانه ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۷

رفت حسن تو و عشقت بدل من باقیست
رونق افتاده از آن گلشن و گلخن باقیست

از فراق تو از آن روی ننالم که هنوز
شربت وصل ترا وقت چشیدن باقیست

مردم دیده ام از حسرت رویت بازست
خانه با خاک برابر شد و روزن باقیست

زندگی بار سفر بست و هوس بازبجاست
کاروان رفت ازین منزل و برزن باقیست

رمقی نیست بتن بسمل ما را که همان
در دلش حسرت در خاک تپیدن باقیست

از زبان گرچه فتادم، خبرم بازمگیر
تاب گفتار نه و ذوق شنیدن باقیست

کی شوم از تو تسلی به نگاهی هیهات
حسرت روی توام تا دم مردن باقیست

میوه باغ تو شد قسمت اغیار و مرا
هوس میوه ای از باغ تو چیدن باقیست

میبرد بخت بمیخانه ام امروز طبیب
که نه ساقی نه قدح نه می روشن باقیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.