۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹

روزی که دور از برم آن خوشخرام شد
من بودم و تحملی اما تمام شد

اینست اگر فراغت آزادگان باغ
آسوده طایری که گرفتار دام شد

زین باده ای که گشته ازو خون غم حلال
خوش نوش ای حریف که بر ما حرام شد

آگاه ازین نگشت که در بندگی فتاد
محمود و درگمان که ایازش غلام شد

سود وفا، زیان جفا، گفتمش طبیب
آگه نیم ازین دو پسندش کدام شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.